بیزبیز جی میلم را باز کرده و در میان نامه هایم یک پیغام خوانده است . دوان دوان می آید توی آشپزخانه ، من را که مشغول پخت و پز هستم غافل گیر می کند . می گوید مامان باور کن راست می گم تو رو در مسابقه «دو بچه ی ول» شرکت دادن رفتی تو مرحله نهایی . مامان باورت می شه بالاخره مشهور شدی ؟
همه اش تقصیرآقای خانه است که چپ می رود و راست می آید به من می گوید تو این دو تا بچه را ول کرده ای نشسته ای به اراجیف نویسی . به خاطرهمین بیزبیز فکر کرده است این مسابقه بین پدر و مادرهایی برگزار می شود که دو بچه دارند و بچه هایشان را ول کرده اند به امان خدا ، خودشان وبلاگ نویسی می کنند .
سرعت اینترنت من بد است به همین خاطر با شامورتی بازی یک مطلب پست می کنم حتی نمی توانم جواب خواننده ها را بدهم . شاید بهتر باشد مسابقه ای بگذارند برای کسانی که در شرایط سخت و با هر جان کندنیبا دهن کجی به آزادی نزدیک به مطلقشان از پس هفت خان فیلترینگ و شیلترینگ دولتی بر می آیند و پستی می پرانند .
thebobs.com این هم آدرسش شکر خدا آخرین نفر هستم وگرنه نمی دانستم با این شهرت نو رسیده در سال 90 چه خاکی توی سرم بریزم .
thebobs.com این هم آدرسش شکر خدا آخرین نفر هستم وگرنه نمی دانستم با این شهرت نو رسیده در سال 90 چه خاکی توی سرم بریزم .